- کمانچه زن
کسی که کمانچه می نوازد
معنی کمانچه زن - جستجوی لغت در جدول جو
- کمانچه زن (تَ رَقْ قی طَ لَ)
کمانچه زننده. کسی که کمانچه نوازد. کمانچه کش. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کمانچه (آلت موسیقی) و کمانچه کش شود
- کمانچه زن
کسی که کمانچه نوازد کمانچه کش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(رَ بَ دَ)
لغت نامه دهخدا
نواختن کمانچه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کمانچه (آلت موسیقی) شود، به شورش درآوردن. (آنندراج). فتنه برانگیختن و هنگامه بر پا کردن. (ناظم الاطباء) :
می خواستم کمانچه زدن اهل زهد را
این کار را به کام دل من رباب کرد.
مولوی جامی (از بهار عجم)
می خواستم کمانچه زدن اهل زهد را
این کار را به کام دل من رباب کرد.
مولوی جامی (از بهار عجم)
(تَ رَقْ قی خوا / خا)
لغت نامه دهخدا
کمانچه کشنده. کمانچه زن. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمانچه زن شود
